اخترک ب 8

راستی کِی اهلی شدیم؟

اخترک ب 8

راستی کِی اهلی شدیم؟

۲۰ مطلب توسط «گل سرخ» ثبت شده است

دلتنگم و دیدار تو درمان من است...

هیچ وقت نرو؛

هیچ وقت...

حتی وقتی که گفتم برو.


نمی توانم کتمان کنم

که در نبودِ تو

حال لبخندهایم

مثل آدم برفی های آفتاب دیده است...

دلم می خواهد تمام عمــــــرم را زیر نگاهت بگذرانم؛

چای خوردنم را
راه رفتنم را
اتو کردنم را
آشپزی کردنم را
گلدان آب دادنم را
اسمس زدنم را
نماز خواندنم را
میوه پوست کندنم را
کتاب خواندنم را
موسیقی گوش دادنم را
حرف زدنم را
خندیدنم را
حتی گریه کردنم را...

وقتی نگاهم می کنی... وقتی می دانم نگاهم می کنی... انگار همه چیزهای دنیا درست سر جایشان قرار گرفته اند... انگار همه چیز به ثباتی باورنکردنی رسیده... همه چیز ساکن است... و خیره به تو... که مرا نگاه می کنی...

ساری گلین از آن طرف خط می خواند و صدای نفس هایت به ذره های هوا زندگی تزریق می کند...

آدم
برای زندگی کردن، یک دلیل می خواهد
برای نمردن، هزار دلیل؛

تو
آن هزار و یک دلیلِ منی...

دلم پر می کشد برای تمام کارتهای دعوت عقد و عروسی و مکه و کربلا و ... ، که پشتشان نام من را کنار نام تو خواهند نوشت... .

تازه می فهمم چقدر صدایت حالم را خوب می کند رفیق...

برای آن که شب ها از صدای

تق و تق یخچال،

چک چک شیر آب،

زوزۀ باد پشت پنجره

و جاروی مأمور شهرداری در کوچه

نترسم،

لازمت دارم...

و من از نوشتنِ تو

سیر نمی شوم...