اخترک ب 8

راستی کِی اهلی شدیم؟

اخترک ب 8

راستی کِی اهلی شدیم؟

دارد دلم برای غربت اینجا می سوزد

یعنی سهمی از شادی دیروزِ عیدمان نداشته باشد؟!

زود باش بنویس...


وقت هایی که می آیم اینجا (شهرستان)، حس و حال آن روزها که فقط یک پنجره داشتیم که پایش همدیگر را رصد کنیم و هر واژۀ مان یک سفیر امید باشد برای دیگری، زنده می شود برایم...

سخت است... اما لازم است... دوست دارم این سختی را...

می‌دانی حبیب؟

حالم شبیه کسی‌ست که می‌داند چیزی تا پایان عمرش نمانده و می‌خواهد لحظه‌لحظه‌اش را کنار یارش بنشیند، در چشم‌های یارش خیره شود و تکرار کند که د و س ت ش د ا ر د . . .

نمی‌فهمم چرا این‌قدر حال و هوایم ابری‌ست... چرا حس می‌کنم دارم چیزی را از دست می‌دهم و باید تو را مطمئن کنم که خواستنی‌ترینی...

سر ناامیدی ندارم حبیب دلم... باور کن از اطمینانم که آنِ توام و آنِ منی، ذره‌ای کم نشده است؛ فقط نگاهت که می‌کنم دلم مثل شمعی شعله می‌کشد و یک‌هو از چشم‌هایم چیزی می‌چکد...

نمی‌فهمم چه شده است... بیشتر از تمام روزهایی که گذشت، د... دارمت... و دیگر دلم لب‌پر می‌زند از ع ش ق . . . انگار دیگر تابم تمام است...


می دانی حبیب؟

ن م ی د ا ن م ...


                            شازده کوچولو و گل سرخ

وقتی اولین پیچ امین الدوله ای که امسال دیدم رو بو کردم، جا خوردم...
چ ق د ر آشنا بود برام... انگار هر روز حسش کردم...
یه بار دیگه که بوش کردم... دیدم این بوی توئه... خود خود تو...
تو دقیقاً بوی ... نه چی میگم...
پیچ امین الدوله دقیقاً بوی تو رو میده جان دلم... دقیقاً...


رازی هست که #بعداً بهت میگم
اما برای خاطر همون رازه
که من تو رو از حضرت ارباب می‌خوام...

عیدمون مبارک به عنایتش... تولد صاحب‌نامت مبارک جان دلم...
آمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدی

وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم
صورت بی ج ا ن بودم...

/ سعدی؟ من میگم...

من

چند دقیقه‌ای هست رسیدم خونه

و از ته دل

به حال کسی که با خستگی از سفر میاد

و کسی تو خونه منتظرش نیست

ه ه ه ه ه ه ه ...

در هیئت یک خانواده

در چهار دیواری آرامشِ امنِ حضورت

نشستیم دور یک سفره...


این اولین بار را، برای همیشه می خواهم...


-شنیدی موتوریه چی گفت؟!

-نه چی گفت!؟

-گفت این اسگلا رو نگا ... ما رو می‌گفتا


پ ن:امشب پسرک کیوسکی یه چای کیسه ای بهم داد،یه چای دو نفره...

- کافه ایستگاه، 23 فروردین 96


بهار فصل نیست

بهار تویی

به خنده‌هایمان که از دیشب شهر را پر کرده، قسم

بهار، تویی...